داستان اتاق بادکنکي, 8دقيقه غير قابل تحمل, مهندس و کارگر
داستان اتاق بادکنکي, 8دقيقه غير قابل تحمل, مهندس و کارگر
در سميناري به حضار گفته شد اسم خود را روي بادکنکي بنويسيد .
همه اينکار را انجام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقي ديگر قرار داده شد .
اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقيقه پيدا کند .
همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند
ولي هيچکس نتوانست بادکنک خود را پيدا کند .
دوباره اعلام شد که اين بار هر کس بادکنکي که برميدارد به صاحبش دهد .
طولي نکشيد که همه بادکنک خود را يافتند .
دوباره بلندگو به صدا درآمد که اين کار دقيقاً زندگي ماست .
وقتي تنها به دنبال شادي خودمان هستيم به شادي نخواهيم رسيد .
در حالي که شادي ما در شادي ديگران است .
براي ديدن ادامه مطلب اينجا را کليک کنيد
برچسب ها : ,